دومین محرم عسلم
عزیز دلم دومین محرم عمرت آمد . امنسال متفاوت از پارسال . ماشالله بزرگ تر شدی و رو 2 پا راه میری . برای خودت مستقل شدی و میگی دست من و ول کن تا خودم تنهایی راه برم و گاهی با شیطنت از دستم فرار می کنی. الهی قربون اون شیطنتت بشم که تو تین 3 روز حسابی اذیتم کردی. امسال محرم تو روستای دلازیان مهمون های عزیزی آمدن که خیلی دوست داشتم باهاشون عکس بگیری اما نشد. آقا عبدس همکار خوبم وخانواده محترم . دوستای بابایی حمیر رضا کاشی و خانواده محترم و خاله سپیدشون ..... حسابی مهمون داشتیم و حسابی شیطنت کردی. نفسم و باباش در امام زاده دلازیان ...
نویسنده :
مامان سمیرا
15:03